معنی هواپیما روسی
حل جدول
عربی به فارسی
روسی , زبان روسی , اهل روسیه
گویش مازندرانی
روسی زبان – اهل روسیه
فرهنگ عمید
مربوط به روسیه،
از مردم روسیه: دانشمندان روسی،
تهیهشده در روسیه: خودروهای روسی،
زبانی از شاخۀ زبانهای بالتوـ اسلاوی که در روسیه بدان تکلم میکنند،
لغت نامه دهخدا
روسی. (اِخ) نام پهلوانی تورانی. (برهان قاطع) (آنندراج) (شرفنامه ٔ منیری) (فرهنگ شاهنامه).
روسی. (ص نسبی، اِ) منسوب بقوم روس. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به روس شود. || زبان مردم روسیه. (فرهنگ فارسی معین). زبان روسی یکی از زبانهای هندواروپایی و از شعب زبانهای اسلاوی است و زبان رسمی ملل اتحاد جماهیر شوروی میباشد خط روسی از خط کیریلی ناشی شده و آن در زمان پتر کبیر و تا حدی بدستور وی تثبیت شد و شامل 36 حرف است که آخرین آنها ایگیتا امروز تقریباً متروک است. (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین). و رجوع به «روسیه ٔ شوروی » (قسمت زبان) و «سازمان فرهنگی » شود. || نوعی پارچه. (برهان قاطع) (آنندراج) (از شرفنامه ٔ منیری) (از لغت ولف). نوعی پارچه ٔ منسوب بروس. (فرهنگ فارسی معین):
بغیر روسی و کتان و رختهای نفیس
چه چیز همره او شد بگور تامحشر.
نظام قاری.
سوزن بدرز روسی و والا و بیت کرد
عمری بسر دوید و بآخرمحال یافت.
نظام قاری.
چماق سوزن سرکوبشان زند روسی
چو کار اوفتدش با چهار گز معجر.
نظام قاری.
|| پیاله ٔ شراب. (برهان قاطع) (آنندراج) (فرهنگ شاهنامه). نوعی پیاله ٔ شراب. (فرهنگ فارسی معین).
هواپیما
هواپیما. [هََ پ َ / پ ِ] (نف مرکب) طی کننده ٔ هوا. که در هوا راه پیماید: پیش ِ آسیب ِ صواعق ِ حادثات چه بنگه موری و چه تخت هواپیمای سلیمانی. (منشآت خاقانی چ محمد روشن تهران 1349 هَ. ش. ص 10) || (اِ مرکب) طیاره. آویون. آیروپلان. نوعی مرکوب ماشینی که با گردش سریع ملخها به نیروی موتوریا از طریق تخلیه ٔ گاز متراکم (جت) به حرکت درآید وبار و مسافر به هوا برد و از جایی به جایی رساند.
مترادف و متضاد زبان فارسی
بالن، جت، چرخبال، طیاره، هلکوپتر، هوانورد
فارسی به انگلیسی
Aboard, Aircraft, Airplane, Craft, Ship
فارسی به ایتالیایی
aereo
فارسی به آلمانی
Eben, Ebene (f), Fläche (f), Flugzeug (n), Flugzeug [noun], Hobel (m), Hobeln, Schiff (n), Schiffen, Senden, Verladen, Versenden, Flugzeug (n), Flugzeug
معادل ابجد
341